تحلیل موزه هنر دنور بهمراه پلان ها فایل پاورپوینت بسیار کامل

تومان55,000

توضیحات

تحلیل موزه هنر دنور بهمراه پلان ها فایل پاورپوینت بسیار کامل در 28 اسلاید می باشد.در این فایل از سایت معماری نواز ابتدا به مشخصات پروژه و معمار ان و تاریخچه ان میپردازد.

در این فایل تحلیل موزه هنر دنور بخوبی ایده و کانسپت ان بررسی میشود.

همچنین تمامی پلانها و مقاطع و نماهای این موزه بخوبی تحلیل شده اند

پاورپوینت تحلیل موزه هنر دنور

البته در سایت ما بجز این نمونه موردی موزه خارجی چندین محصول دیگر نیز وجود دارند که واقعا بسیار کامل می باشند.حتی برخی از انها دارای چندین فایل می باشند.اگر بخواهیم یک نوع فایل موزه خاص را معرفی کنیم میتوانیم فایل تحلیل موزه مرسدس بنز یا هم تحلیل موزه یهود برلین را نام ببریم.

البته نمونه موردی موزه ایرانی نیز در سایت ما وجود دارد که باز هم تحلیل های خوبی از انها ارائه شده است.که چندین فایل در مورد هر کدام وجود دارد.مثل تحلیل موزه آبگینه که دارای چندین فایل است

حالا کمی بیشتر به تحلیل موزه هنر دنور بپردازیم:

دنور – برای کسانی که کارهای اولیه دنیل لیبسکیند را تحسین می کردند، تماشای مسیر اخیر او دردناک بوده است. پس از اوج گرفتن در سال 1999 با شکل زیگزاگی خاطره انگیز موزه یهودی خود در برلین، او در نقش خود به عنوان برنامه ریز اصلی در نقطه صفر، نه به دلیل طراحی خود بلکه به دلیل امتناع مداوم او از دفاع از آن، دچار تحقیر شد. و بدترین ساختمان‌های او، مانند یک موزه جنگی در انگلستان در سال 2002 که تکه‌های یک کره زمین شکسته را نشان می‌دهد، می‌تواند کاریکاتوری از زیبایی‌شناسی خودش به نظر برسد.

اضافه شده جدید به موزه هنر دنور تمام تناقضات موجود در آثار آقای لیبسکیند را به تصویر می کشد. فرم‌های جسورانه و اغلب مسحورکننده آن دوباره اصالت استعداد او را تأیید می‌کند، با این حال هندسه‌های شکنجه‌شده آن را به مکانی دلهره‌آور برای نصب یا مشاهده هنر تبدیل می‌کند – که به سختی یک نقطه ضعف کوچک است. و با وجود تمام قدرت عاطفی آن، ساختمان به طرز وحشتناکی قدیمی به نظر می رسد، و نقص های آن به راحتی آشکار می شود.

این موزه که مرکز منطقه فرهنگی جدید شهر است، به‌عنوان مجموعه‌ای از مستطیل‌های به هم پیوسته تشکیل شده است که انبوهی از جعبه‌ها را برمی‌انگیزد که در سراسر سایت می‌چرخند. ورودی رو به میدانی جدید پر از درختان است که مرکز مدنی را به مثلث طلایی پیوند می‌دهد، محله‌ای از پانسیون‌های زمانی ویران که سازندگان آن را به محله‌ای امروزی برای جوانان شهری تبدیل می‌کنند.

میدان جدید یک فرمول فرسوده است: موزه‌ها، فروشگاه‌ها و مجتمع‌های آپارتمانی زیر شیروانی، که توسط آقای لیبسکیند نیز طراحی شده است، که برای ایجاد یک زندگی خیابانی سریع و پر جنب و جوش در نظر گرفته شده است. رهبران مدنی قول می دهند که به احیای مرکز شهر دنور کمک خواهد کرد. (موزه در 7 اکتبر افتتاح شد.)
در این زمینه موزه می تواند جادویی باشد. در بارزترین ویژگی خود، یک فرم مثلثی در یک گوشه از خیابانی به سمت ساختمان موزه قدیمی جیو پونتی بیرون می‌آید. یک پل دو ساختمان را درست در زیر به هم متصل می کند. اشکال دیگر به سمت میدان فرو می روند و تا حدی در ورودی را پناه می دهند. با این حال، نبوغ بیرونی در این است که چگونه ظاهر آن هنگام مشاهده از جهات مختلف تغییر می کند. تکه هایی از شکل منقار مانند کنسول را می توان در بین ساختمان های مرتفع مرکز شهر جمع آوری کرد. از زوایای دیگر این سازه ایستا و پناهگاه به نظر می رسد. در شب ساختمان تمایل به صاف شدن دارد و سکون عجیبی به آن می دهد.

آقای لیبسکیند مقداری از این انرژی را مستقیماً از داخل ساختمان بیرون می کشد. بازدیدکنندگان با بالا رفتن از پلکانی که از لابی چهار طبقه آتریوم بالا می رود، وارد گالری ها می شوند. با بالا رفتن، پله ها تنگ تر و صمیمی تر می شوند. تکه‌هایی از نور روز از طریق نورگیرهای شیار مانندی که در محل تلاقی دیوارها تنظیم شده‌اند، وارد می‌شوند، به طوری که گاهی ساختمان به نظر می‌رسد که در حال جدا شدن از درزها است. دورتر، پرتوهایی از فضا عبور می کنند که انگار برای جلوگیری از افتادن دیوارها روی شما.هندسه های متقاطع نوعی فضاهای عجیب و غریب و باقی مانده معمولی یک اتاق زیر شیروانی را ایجاد می کنند و آقای لیبسکیند با ایجاد قسمت های کوچک برای نشستن در برخی از آنها از این مزیت استفاده می کند.

با استراحت بر روی مبل، ممکن است نگاهی اجمالی به چهره ای شبح شده بیندازید که در چند سطح بالاتر از پلکان سرگردان است. در مواقع دیگر، این تجربه می‌تواند مانند ورود به فرم‌های هولناک و آشوب‌انگیز یک بوم نقاشی اکسپرسیونیستی اثر مکس بکمن باشد.
هندسه های متقاطع نوعی فضاهای عجیب و غریب و باقی مانده معمولی یک اتاق زیر شیروانی را ایجاد می کنند و آقای لیبسکیند با ایجاد قسمت های کوچک برای نشستن در برخی از آنها از این مزیت استفاده می کند.
با استراحت بر روی مبل، ممکن است نگاهی اجمالی به چهره ای شبح شده بیندازید که در چند سطح بالاتر از پلکان سرگردان است. در مواقع دیگر، این تجربه می‌تواند مانند ورود به فرم‌های هولناک و آشوب‌انگیز یک بوم نقاشی اکسپرسیونیستی اثر مکس بکمن باشد.
با این حال اینجا مکانی برای تماشای آثار هنری واقعی است. و اگر انتقاد از معماران معاصر به خاطر ایجاد موزه‌های پر زرق و برقی که با هنرشان بدرفتاری می‌کنند به یک سرگرمی خسته‌کننده تبدیل شده است، در اینجا کاملاً موجه است. در ساختمانی از دیوارهای شیب دار و اتاق های نامتقارن – هندسه های شکنجه شده که صرفاً با ملاحظات رسمی ایجاد شده اند – لذت بردن از هنر عملاً غیرممکن است.
متصدیان تلاش شجاعانه ای انجام داده اند. به عنوان مثال، برخی از مجسمه ها در اینجا فوق العاده به نظر می رسند. به نظر می رسد که «ابر کوانتومی XXXIII» آنتونی گورملی در سال 2000، یک چهره ناشناس که از میله های فولادی ضد زنگ ساخته شده است، به فضا پراکنده می شود، گویی کل ساختمان به صورت تکه تکه در اطراف آن شناور است. اما نقاشی های دگا و پیسارو در هرج و مرج محیط کاملا گم شده به نظر می رسند. ردیفی از نقاشی‌های وارهول از قوطی سوپ کمبل در یک طرف ستون آویزان است، گویی متصدیان از تلاش برای یافتن مکانی مناسب برای آنها دست کشیده‌اند.
به همان اندازه که نگران کننده است، قدمت این ساختمان است. روکش تیتانیوم آن، خواه یک ادای احترام محترمانه باشد یا یک تخصیص خسته از پوست معروف مورد استفاده در موزه گوگنهایم فرانک گری در بیلبائو، اسپانیا، به طرز عجیبی آشنا به نظر می رسد. و به‌طور کلی‌تر، می‌تواند هندسه‌های آقای لیبسکیند را در پروژه‌های قبلی به شما یادآوری کند: شکل‌های غلتشی جعبه‌مانند یک افزودنی ساخته‌نشده برای موزه ویکتوریا و آلبرت در لندن، شکل‌های کج‌دار کنسول‌های موزه یهودیان معاصر در سانفرانسیسکو. گویی همان ساختمان را بارها و بارها دیده اید. و برخلاف، مثلاً بهترین کار آقای گری، ساختارها اغلب به نظر می‌رسد که کاملاً بر اساس منطق درونی خودشان شکل گرفته‌اند. رابطه آنها با عملکرد خود و ساختمانهای اطراف آنها متشنج یا مصنوعی به نظر می رسد.

این مشکل ممکن است مربوط به قوس حرفه ای آقای لیبسکیند باشد. بسیاری از معاصران او اولین مرحله از زندگی حرفه ای خود را در مبارزه ای ناامیدکننده برای ساخت و ساز گذراندند، شب و روز به عنوان ناشناخته ها تلاش کردند، طراحی را پشت سر گذاشتند که به جایی نرسید. اما در این فرآیند، آنها انباری از ایده‌هایی ساختند که می‌توانستند از آن استفاده کنند، زمانی که سرانجام نامی برای خود دست و پا کردند و کمیسیون‌ها شروع به سرازیر شدن کردند.

آقای لیبسکیند دهه اول یا بیشتر از دوران حرفه ای خود را به عنوان یک دانشگاه گذراند. زمانی که موزه برلین او تکمیل شد، او 54 ساله بود و یک دهه تمام را صرف ریختن قلب خود در ساختمانی واحد کرده بود که بزرگترین دستاورد معماری او باقی مانده است. شهرت تازه کشف شده او منجر به سیل سفارشات شد، با این حال به نظر می رسد که او در تلاش است تا زبان قبلی را گسترش دهد، گویی ستاره بودنش به او زمان یا مکان را برای کشف رشته های جدید در کارش نمی دهد.

مجتمع مسکونی و خرده‌فروشی‌ای که او در مقابل میدان موزه طراحی کرده است، به نظر می‌رسد که قیمتی ارزان از ساختمان خودش است. در دو طرف یک ساختار پارکینگ پنج طبقه پیچیده شده است، فاقد دقت ترکیبی است.
فرم های عجیب و غریب بدون قافیه یا دلیل ظاهری به نماها پیوند زده می شوند. نمای شبکه‌ای متقاطع متقاطع، ارزان و بیش از حد فرسوده به نظر می‌رسد. و فضای داخلی به‌جز موقعیت‌یابی تصادفی برخی از پنجره‌ها، که مناظر عجیبی را ایجاد می‌کند، بسیار معمولی است.

شما نمی توانید فکر کنید که همه اینها چه چیزی را برای آینده آقای لیبسکیند رقم می زند. او در حال ساخت یک موزه تاریخ نظامی آلمان در درسدن و یک مرکز هنرهای نمایشی در دوبلین است. او در بیش از دوجین برج مسکونی و اداری در شهرهایی مانند میلان، سنگاپور، تورنتو و ساکرامنتو، کالیفرنیا مشغول به کار است. دیگران احتمالاً به خاطر نام Libeskind در آن هستند.

اما برای هر معمار، اثبات در کار است، و دنور یک بسته دیوانه کننده است. در نوبت های دلربا، قابل پیش بینی و آزاردهنده، از همه راه های اشتباه سازش ناپذیر است.

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “تحلیل موزه هنر دنور بهمراه پلان ها فایل پاورپوینت بسیار کامل”